حرفهایی حقیقی

خاطراتی متروک از گوشه ذهن برای <<سین>>

حرفهایی حقیقی

خاطراتی متروک از گوشه ذهن برای <<سین>>

دل و دینم

گر من از باغ تو ،یک میوه بچینم چه شود؟؟؟

عکس تو قاب بگیرم و ببینم چه شود؟؟؟

باز دلتنگ تو ام ،با دل زارم چه کنم؟؟؟

ساعتی چند ،کنارت بنشینم چه شود؟؟

بار ها گفته ام، از عشق تو بیرون بروم

چه کنم؟؟ گفته ام و لیک همینم. چه شود؟؟

دیگری هیچ ندانست منم عاشق تو

گر بداند که تو بردی دل و دینم چه شود؟؟؟

عاشقم تا که بگویم به همه عشق تویی

گر بگویم که تویی در ثمینم چه شود؟؟؟

آسمانی شده احساس میان من و تو

جای خوبیست ،دل روی زمینم چه شود؟؟

چون لبت خنده کند، یاد ز من نیز بکن

دختری در سر راهم،به کمینم چه شود؟؟؟


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.